این اظهارات هدف سوء استفاده «دونالد ترامپ» قرار گرفت که نوشت: تازه معلوم شد که دولت اوباما در جریان مذاکرات افتضاح هسته ای ایران، به دو هزار و ۵۰۰ ایرانی از جمله مقام های دولتی، حق شهروندی اعطا کرده است. «جان کربی» سخنگوی وزارت امور خارجه دولت پیشین آمریکا، نوشت: حقیقت ندارد. البته دکتر عبدالله در مصاحبه با بی بی سی در دفاع از عملکرد خود گفت که کارمندان وزارت خارجه با صلاحيت و باتجربه اند و انتصابشان بر همين اساس صورت گرفته است.
یکی از مهم ترین تفاوت ها را می توان در تغییر سیاست راهبردی در مورد کوبا پس از هفتاد سال درگیری و دشمنی دانست که سرانجام سبب اتخاذ دیدگاه مسالمت جویانه در برابر این کشور شد.
سوال اصلی: در طول سالهای57-1320چه استراتژی هایی بر سیاست خارجی ایران حاکم بوده و این استراتژی ها چه تاثیری بر روابط ایران با کشورهای دیگر به ویژه قدرت های بزرگ داشته است؟ پرسش اساسی این پژوهش آن است که سیاست خارجی اوباما در آسیای غربی و شمال آفریقا دارای چه ویژگیهایی است؟
حال مساله اين است که چه عواملي باعث شد واشينگتن در پي طراحي و تدوين سياست جديدي تحت عنوان آف-پاک برآيد. علاوه بر این، وجود دولت اسراییل بهمثابه همپیمان راهبردی آمریکا و نیز بازیگران رقیب با هویتهای ناهمسو و فضای متلوّن کنشگران ملی و فروملی که بعضی گرایشات ضدآمریکایی دارند، اهمیت این منطقه را در منظومه فکری دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده به خوبی نمایان میسازد.
ایالات متحده هم خواستار انتقال فوری قدرت سیاسی شد. اگر کشوری دارای توانمندی و ظرفیت بالا در داخل کشور باشد در مذاکرات امتیازات بیشتری کسب می نماید یک دولت ضعیف با ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ضعیف منجر به دیپلماسی ضعیف می شود.
در بین کشورهایی که تحولات بیداری را سپری کردند، کشوری که مهمترین ﺗﺄﺛﻳر را بر منافع ملی آمریکا دارد، مصر است. نکته قابل تأمل این است که برخی تحلیلگران ارشد آمریکایی استدلال میکنند که «راه حل نهایی کسب منافع ملی در منطقه، ارتقای دموکراسی است» (Pollack, 2015: 9)؛ از طرفی بعد از گذشت قریب به پنج سال از تحولات منطقه، تنها کشوری که حرکت به سمت مردمسالاری را در پیش گرفته تونس است.
به گزارش پایگاه خبری هیل، اعضای این گروه افزودند: ما در برابر نژادپرستی، تبعیض جنسیتی، همجنسگرا هراسی و بیگانههراسی که رئیس جمهوری و هر مقام منتخب دیگری از طریق آن دموکراسی ما را مسموم میکند، بیتفاوت نمینشینیم. ربیعی همچنین گفته است: «همه کارنامه ما روشن است و بهتر است به جای طرح ابهامات کلی، مورد به مورد درخصوص هر مسئله، مطالب مدنظرشان را بیان کنند تا علتیابی تبیینی دولت از مسئله به دست بیاید.
این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که مبنای رفتار در سیاست خارجی دولت باراک اوباما کدام عوامل، مؤلفه ها، و معیارها بوده است. اوباما در کتاب بیپروایی امید، خود را یک آرمانگرا- واقعگرا توصیف میکند؛ این چهارچوب فلسفی میتواند نوسانات رویکرد دولت نسبت به منطقه را که بین ارتقای دموکراسی و حفظ منافع استراتژیک تغییر جهت میدهد، توضیح دهد.
مصر با توجه به نکات ژئوگرافی، دموگرافی و دیپلماتیک، کشور مهمی برای منافع ملی آمریکا بوده است. هدف مقاله حاضر، بررسی عملکرد سیاست خارجی دولت اوباما در آمریکای لاتین است. ترامپ گفت: «در سال نخست ریاستجمهوری من، در عمل شاهد سیاست خارجی مبتنی بر رویکرد «ابتدا آمریکا» بودهاید.
واقعگرایی برای تبیین روابط بینالملل و تحلیل سیاست خارجی بر این اصول و مفاهیم بنیادی تکیه میکند: قدرتمحوری، دولتمحوری، منافع ملی، موازنه قوا، وضعیت طبیعی، عقلانیت و بقا (دهقانی فیروزآبادی، 1392: 28). واقعگرایان قائل به محیط آنارشیک بینالملل هستند و اصل بقاء را حیاتیترین ارزش دولتها – کارگزاران اصلی سیستم بینالملل – میدانند.
بعد از شروع فرآیند خروج سربازان آمریکایی، متحدان منطقهای آمریکا بهویژه عربستان، نگرانی خود را نسبت به عقبنشینی آمریکا و ایجاد خلأ قدرت در عراق اعلام کردند، اما دولت آمریکا که در تلاش بود با کم کردن هزینهی نظامی و بودجه نظامی خود به سیاست چرخش به سمت آسیا عمل کند، در جهت منافع ملی خویش، نیروهایش را از عراق خارج ساخت.
روحانی در سفر به فرانسه، با مدیرعامل شرکت نفتی «توتال» دیدار کرد و او نیز گفت که توتال آماده بازگشت به همکاریها و مشارکت سریع در توسعه میادین انرژی ایران است. به گفته «بن رودز» مقامات عربستانی در این سفر چندین چمدان پُر از جواهرات به مشاورهای باراک اوباما دادند که دهها هزار دلار ارزش داشتند. اکنون هم می گویم دونالد ترامپ و نتانیاهو که به دنبال توافق با مردم فلسطین هستند نیات خوبی ندارند و می خواهند بین اهالی فلسطین اختلاف ایجاد کنند و بدترین ظلم را نسبت آوارگان فلسطینی انجام دهند.
وزارت خارجه روسیه طی بیانیهای در خصوص تنشهای مرزی اخیر بین ارمنستان و آذربایجان، از انتشار گزارشهایی در خصوص انتقال شبهنظامیان حاضر در سوریه و لیبی به منطقه تحت مناقشه قرهباغ ابراز نگرانی کرد.
بعد از آنکه به دعوت حاکمان بحرینی، عربستان سربازانش را برای سرکوب معترضان بحرینی فرستاد، شکافی بین آمریکا و عربستان بوجود آمد. بعد از معاینه لابراتوری کشور های غربی به رهبری آمریکا تصمیم می گیرند که یک نسخه چند صد میلیون دالری برای شکم گرسنگان افغانستان تجویز نمایند تا به مثابه یک مسکن موقتی از آن کار بگیرند و جلو فاجعه سرازیر شدن مهاجرین و پناهندگان را به سوی اروپا بگیرند.
تنها در شرایطی که معضل امنیت خیلی جدی شود، واکنشهای سختتری به شکل بروز تعارضات رخ خواهد نمود (همان: 133). اینکه دولتها، واحدهای اصلی و بازیگران عقلایی در محیط آنارشیک و سخت آشوبزده بینالمللی هستند، از وجوه اشتراک دو رویکرد تهاجمی و تدافعی است.
اوباما نشان داده تا وقتی خطری جدی برای منافع حیاتی خود احساس نکند، حاضر به دخالت نظامی نیست. در یمن، موضوع کلیدی برای ایالات متحده، ﻣﺴﺄله خروج علی عبدالله صالح از قدرت بود که متحدی کلیدی برای آمریکا در برابر القاعده در شبه جزیره عربستان محسوب میشد؛ بنابراین در ابتدا از موضعگیری در حوادث یمن خودداری کرد و تنها بعد از دو ماه از شروع قیامها، وقتی روشن شد حکومت صالح نمیتواند در مقابل امواج انقلاب مقاومت کند و در صورت قدرت گرفتن دولت دیگری در یمن که بتواند جنگ علیه القاعده را ادامه دهد منافع آمریکا ﺗﺄمین خواهد گردید، دولت اوباما حمایتش را از رژیم عبدالله صالح قطع کرد.
بود که به معنای ارزیابی و بازتخصیص مجدد منابع آمریکا در جهان به منظور افزایش حضور و تمرکز بر منطقه ی آسیا – پاسفیک است. در ابتدا، انتقادهای آمریکا از رژیم یمن حتی بعد از گشودن آتش بر روی معترضین در چندین ماه، محدود بود و به خاطر همکاریهای صالح با آمریکا علیه داعش، دولت اوباما حتی برای انتقاد رسمی هم بیمیلی نشان میداد.
این ﻣﺴﺄله نشان از تسامح آمریکا در قبال قتل عام معترضین بود. متعادلسازی حضور آمریکا در منطقه، تنها به معنای کاهش حضور مادی نبود، بلکه همانطور که سوریه، لیبی و یمن نشان دادند، شامل اعمال سیاست خوددارانه نیز میباشد؛ به این معنی که در منازعات، آمریکا عقب بنشیند و از متحدان خود بخواهد که در قبال امنیت خودشان مسئولیت بیشتری را متقبل شوند.